زنان، جایگاه و حقوقبخش دوم این مجموعه، به احادیثى در باره جایگاه زن و خاستگاهاجتماعى او اختصاص یافته است و نخست روایاتى در زمینه ارزش فرزنددختر و مبارزه اسلام با افکار جاهلى در این خصوص، بازگو مىشود. ذکراین روایات، از دو نظر براى ما قابل توجه است، یکى تاکید بر بطلان اینتفکر جاهلى که هنوز رسوبات آن در گوشه و کنار مشاهده مىشود; یعنىتفاوت گذاشتن میان فرزند دختر و پسر، و دیگر اینکه نشاندهنده تلاشجدى و پىگیر اسلام و اولیاى عظیمالشان آن در دفاع از ارزشهاى انسانىزن، و طرد فرهنگ منحط دوران جاهلى است. اسلام کوشش کرده استاین واقعیت در جامعه تثبیتشود که داشتن فرزند دختر یک ارزش است ونه ضد ارزش، و زن و مرد از نظر حقیقت انسانى داراى یک منزلت هستندو تفاوتى میان آن دو نیست. بهترین فرزندانتان1. پیامبر اکرم(ص): خیر اولادکم البنات; (1) . دختران، بهترین فرزندان شما هستند. خوشقدمى زن2. پیامبر اکرم(ص): من المراة ان یکون بکرها جاریة; (2) . از میمنت و خوشقدمى زن، این است که اولین فرزندش دختر باشد. دختر، چه خوب فرزندى است!3. پیامبر اکرم(ص): نعم الولد، البنات; ملطفات مجهزات، مؤنسات، مبارکات،مفلیات; (3) . دختران چه فرزندان خوبى هستند! چرا که گرم و با لطافتند، آمادهبه خدمتند، انسگیر و با الفتند، با برکتند، و پاکیزهاند. نعمتیا حسنه4. امام صادق(ع): البنات حسنات و البنون نعمة و انما یثاب على الحسنات ویسال عن النعمة; (4) . دختران، حسنه و نیکىاند، و پسران، نعمتند. و همانا بر حسناتثواب و پاداش داده مىشود ولى از نعمتسؤال و بازخواستمىگردد. یکى از جنبههاى حسنه بودن دختران، خود وجود آنان و بها دادن بهآنهاست، چرا که مبارزهاى عملى با فرهنگ جاهلى است. از جانب دیگرحسنه شمردن آنها این توهم غلط را نفى مىکند که آنان سربار زندگىاند، بااین گمان که این فرزندان پسر هستند که مىتوانند بارى را از دوش پدر ومادر بردارند. در روایتبعدى، بهشت، پاداش کسانى معرفى شده است کهداراى فرزند دخترند. واضح است که صرف داشتن فرزند دختر نمىتواندچنین پاداشى را به دنبال داشته باشد بلکه در یک فضاى اسلامى و در یکزندگى سالم با شرایط مورد توجه اسلام، چنین ارزشهایى نیز معنا پیدامىکند و داشتن فرزند دختر و حضور او یک ارزش به شمار خواهد رفت. در مسیر بهشت5. پیامبر اکرم(ص): من عال ثلاث بنات او ثلاث اخوات وجبت له الجنة. قیل: یا رسول الله! واثنتین؟ قال: واثنتین. قیل: یا رسول الله! و واحدة؟ قال: و واحدة; (5) . کسى که سه دختر یا سه خواهر را سرپرستى کند; بهشتبر اوواجب گردد. گفته شد: اى رسول خدا! دو تا نیز؟ فرمود: دو تا نیز. گفته شد: اى رسول خدا! یکى نیز؟ فرمود: یکى نیز. مبارزه با یک پدیده فرهنگى غلط در جامعه که سالها ریشه دوانده وزدودن آثار آن، طبیعى است که نیازمند سالها تلاش و کار مستمر فرهنگىو علمى است. و چندان جاى شگفتى نیست که هنوز در میان جامعهاسلامى و اصحاب پیامبر اکرم(ص) و حتى یاران امامان(ع) کسانى باشند کهرگههایى از فرهنگ غلط دوران جاهلیت در باره زن و دختر درباورهایشان جاى داشته باشد و آثار آن در گوشه و کنار، میان گفتار وکردارشان ظاهر گردد. روایات بعدى نشان دهنده این واقعیت است. گل خوشبو6. این مژده به پیامبر اکرم(ص) داده شد که داراى دخترى شده است.حضرت(ص) به چهره اصحابش نگاه کرد و آثار کراهت و ناخشنودى را درآنها مشاهده نمود; فرمود: ما لکم! ریحانة اشمها و رزقها على الله عز و جل. و کان(ص) ابابنات; (6) . شما را چه مىشود! گیاه خوشبویى است که آن را مىبویم و روزى اوهم، بر عهده خداوند عز و جل است. و حضرت(ص) پدر چندیندختر بود. 7. جارود بنمنذر: قال لی ابوعبدالله(ع): بلغنی انه ولد لک ابنة فتسخطها; و ماعلیک منها؟ ریحانة تشمها و قد کفیت رزقها، و کان رسولالله(ص) ابا بنات. (7) . حضرت صادق(ع) به من فرمود: به من خبر رسیده که داراى دخترىشدهاى، اما براى آن ناراحت و خشمناکى; چه ضررى به تو دارد؟گیاه خوشبویى است که آن را مىبویى و روزىاش هم که به عهده تونیست; رسول خدا(ص) پدر چندین دختر بود. از همین روایات مىتوان به درجه بىمهرى و تحقیر زن و دختر دردوران ظهور اسلام از همین روایات پى برد چرا که بعد از حدود یک قرناز پیدایش اسلام و مبارزه علیه ظلمى که در حق زنان مىرفت، هنوز نیزآثار آن حتى در میان برخى مؤمنانى که با معارف اهلبیت(ع) نیز آشنایىداشتند مشاهده مىشد. طبیعى است که در چنین بینشى، آن مادرى نیز کهچنین فرزند مغضوبى را به دنیا آورد مورد سرزنش و تحقیر باشد. روایتبعدى گویاى همین امر است. به من خیانت کرده!8. یکى از اصحاب امام صادق(ع): تزوجتبالمدینة فقال لی ابوعبدالله(ع): کیف رایت؟ فقلت: ما راى رجل من خیر فی امراة الا و قد رایته فیها، ولکن خانتنی. فقال: و ما هو؟ قلت: ولدت جاریة! فقال: لعلک کرهتها; ان الله عز و جل یقول: «آباؤکم و ابناؤکملا تدرون ایهم اقرب لکم نفعا (8) »; (9) . در مدینه ازدواج کردم. پس از آن، امام صادق(ع) از من در بارههمسرم پرسید: او را چگونه دیدى؟ عرض کردم: هیچ مردى، خیرى را در زنى ندید مگر اینکه من آن رادر همسرم دیدم، اما به من خیانت کرد! حضرت(ع) فرمود: چه خیانتى؟ عرض کردم: دخترى زایید! حضرت(ع) فرمود: شاید تو این دختر را خوش ندارى [ولى بدان که]خداوند عز و جل مىفرماید: «پدرانتان و فرزندانتان، شماها نمىدانید کدام یک از آنان براى شماسودمندترند». این گونه برخوردها ناشى از ضعف ایمان و غفلت از ارزشهاى انسانىو اسلامى است، و همان گونه که در وایتبعدى آمده این خداى متعالاست که به هر کس بخواهد پسر مىدهد و به هر کس بخواهد دخترمىبخشد; چنان که مىفرماید: «یهب لمن یشاء اناثا و یهب لمن یشاء الذکور». (10) . انتخاب خداوند تعالى9. حسین بنسعید: ولد لرجل من اصحابنا جاریة فدخل على ابیعبدالله(ع) فرآهمتسخطا، فقال له: ارایت لو ان الله اوحى الیک ان اختار لکاو تختار لنفسک، ما کنت تقول؟ قال: کنت اقول: یا رب! تختار لی. قال: فان الله عز و جل قد اختار لک ... (11) . مردى از اصحاب ما داراى فرزند دخترى شد. پس از آن به خدمتامام صادق(ع) رسید; حضرت(ع) او را خشمناک دید; به او فرمود: بگوببینم، اگر خداوند به تو وحى مىکرد که من براى تو انتخاب کنم یاتو براى خودت انتخاب مىکنى، چه مىگفتى؟ عرض کرد: مىگفتم: اى پروردگار! تو برایم انتخاب کن. حضرت(ع) فرمود: خوب، خداى عز و جل براى تو [دختر را]برگزیده است ... . ارزشگذارى قرآن10. هنگامى که اسماء بنتعمیس، به همراه شوهرش، جعفرابنابىطالب از حبشه برگشت، وارد بر زنان پیامبر اکرم(ص) شد و گفت: هل فینا شىء من القرآن؟ قلن: لا. فاتت رسول الله فقالت: یا رسول الله! ان النساء لفی خیبة وخسار! فقال: و مم ذلک؟ قالت: لانهن لا یذکرن بخیر کما یذکر الرجال. فانزل الله «انالمسلمین والمسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین والقانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات والخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین والصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین اللهکثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما (12) »; (13) . آیا چیزى از آیات قرآن در باره ما نازل شده؟ گفتند: نه. لذا اسماء به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا!زنان در ناکامى و خسارتند! پیامبر(ص) فرمود: به چه خاطر؟ عرض کرد: زیرا آن گونه که مردانبه خوبى و خیر یاد مىشوند، از آنان یاد نمىشود. پس از آن بود که خداوند این آیه را نازل فرمود: «همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان مؤمن و زنان مؤمن،و مردان اطاعتپیشه خاضع و زنان اطاعتپیشه خاضع، و مردانراستگو و زنان راستگو، و مردان بردبار و زنان بردبار، و مردانباخشوع و زنان باخشوع، و مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده،و مردان روزهدار و زنان روزهدار، و مردان خودنگهدار، و زنانخودنگهدار، و مردانى که فراوان به یاد خدایند و زنان این گونه،خداوند براى آنان مغفرت و پاداشى بزرگ را آماده کرده است». ملاحظه مىشود که زن و مرد در پیشگاه خداوند تعالى در اوصافستوده و ارزشهاى انسانى یکسانند و ملاک برترى، عبارت از فضایل واعمال شایستهاى است که هر کدام دارا هستند و بر همین اساس است که رروایتبعدى، ارزش یک زن، بیشتر از هزار مرد به شمار رفته است. بهتر از هزار مرد ناصالح11. امام صادق(ع): الامراة الصالحة خیر من الف رجل غیر صالح; (14) . زن صالح، به از هزار مرد ناصالح است. نشانه ایمان12. پیامبر اکرم(ص): کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنساء; (15) . بنده هر چه ایمانش را فزونى دهد، محبتش بر بانوان بیشتر خواهدشد. محبوب انبیا(ع)13. امام صادق(ع): من اخلاق الانبیاء حب النساء; (16) . محبتبه زنان از اخلاق انبیا است. بیشترین خیر14. امام صادق(ع): اکثر الخیر فى النساء; (17) . بیشترین خیر و خوبى در زنان است. در تاکید بر این سخن شریف، مناسب مىنماید پاسخ امام صادق(ع) بهپرسش فضیل را بازگو کنیم. او مىگوید: به امام(ع) عرض کردم: مردم سخنىمىگویند و آن اینکه بیشتر اهل آتش در روز قیامت، زنان هستند! امام(ع) دررد این حرف به پاسخى نقضى استناد جستند و فرمودند: این چه سخنبیجایى است؟! در حالى که یک مرد در آخرت، گاه با هزار نفر از زنان دنیادر کاخى از در یک پارچه ازدواج مىکند! قلت له: شىء یقوله الناس: ان اکثر اهل النار یوم القیامة النساء. قال:و انى ذلک؟! و قد یتزوج الرجل فی الآخرة الفا من نساء الدنیا فی قصرمن درة واحدة. (18) . مصونیت اجتماعى15. امام صادق(ع): قال رسول الله(ص): لا حرمة لنساء اهل الذمة ان ینظر الىشعورهن و ایدیهن; (19) . به نقل از رسول خدا(ص): نگاه کردن به موها و دستان زنان اهل ذمهمانعى ندارد. مساله حرمت نگاه به زنان نامحرم تنها ناشى از این نیست که شخصناظر دچار مفسده و انحراف مىشود بلکه یک دلیل مهم آن احترامى استکه زن مسلمان دارد و باید از دیده بیگانه مصونیت داشته باشد; حتى اگرنگاه عادى باشد. از اینرو زنان غیرمسلمان که حتى به عنوان اهل ذمه درجامعه اسلامى زندگى مىکنند چنین حرمتى را دارا نیستند و نگاه به مواضععادى بدن آنان حرمتى ندارد. البته این احتمال نیز هست که چون زنانغیر مسلمان معمولا احساس وظیفهاى در پوشاندن سر و دست نمىکنند،نگاه معمولى به آنان منعى ندارد. ولى به هر حال مصونیتى که زن مسلماناز این جهت دارد حاکى از احترام و حرمتى است که اسلام براى او قایلشده است، تا جایى که حتى چشم دوختن به او، از پشتسر نیز موردنکوهش قرار مىگیرد. به روایتبعدى توجه کنید. حرمتبدار!16. ابوبصیر به امام صادق(ع): الرجل تمر به المراة فینظر الى خلفها. قال: ایسر احدکم ان ینظر الى اهله و ذات قرابته؟ قلت: لا. قال: فارض للناس ما ترضاه لنفسک; (20) . زن از کنار مرد عبور مىکند و مرد به پشتسر او نگاه مىدوزد،(چگونه است؟) امام(ع) فرمود: آیا کسى از شما را خوش مىآید که به پشتسرخانواده و نزدیکانش نگاه دوخته شود؟ عرض کردم: نه. فرمود: پس آنچه را براى خودت مىپسندى براى مردم بپسند. سفارش شدگان17. پیامبر اکرم(ص): اوصانی جبرئیل بالمراة حتى ظننت انه لاینبغی طلاقها الا منفاحشة مبینة; (21) . جبرئیل، آن قدر در باره زن، به من سفارش کرد که گمان کردم طلاقزن سزاوار نیست مگر در جایى که آشکارا مرتکب فحشا گردد. 18. پیامبر اکرم(ص): استوصوا بالنساء خیرا فانهن عندکم عوان; (22) . سفارش مرا در باره نیکى کردن به زنان بپذیرید چرا که آنان نزد شمااسیرند. روایات متعددى در زمینه احسان و احترام به زنان وجود دارد که ازگنجایش این مجموعه بیرون است. (23) توجه به نیازهاى مادى و معنوىبانوان و عفو و گذشت و سعه صدر در باره آنان، مسایلى است که درروایات بعدى نیز شاهد تاکید بر آنها خواهیم بود. وقت ویژه19. ابو سعید خدرى: جاءت امراة الى رسولالله(ص) فقالت: یا رسولالله! ذهب الرجالبحدیثک فاجعل لنا من نفسک یوما ناتک فیه تعلمنا مماعلمک الله. قال: اجتمعن یوم کذا فی موضع کذا و کذا. فاجتمعن فاتاهنالنبی(ص) فعلمهن مما علمه الله; (24) . زنى به حضور رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا!مردان همه سخن شما را نصیب خود کرده و بردند، پس براى ما نیزاز جانب خود، روزى را قرار ده که در آن روز به حضور شما برسیمتا از آنچه خداوند به شما آموخته استبه ما تعلیم دهى. حضرت(ص) فرمود: فلان روز، در فلان جا اجتماع کنید. آنان نیز درآنجا در وقت مقرر گرد آمدند و پیامبر اکرم(ص) نزد آنان رفت و ازآنچه خداوند به او تعلیم داده بود به آنان آموخت. در میدان جنگ20. امام باقر(ع) و امام صادق(ع): ان رسولالله(ص) خرج بالنساء فی الحرب حتى یداوین الجرحى،و لم یقسم لهن من الفیء و لکنه نفلهن; (25) . رسول خدا(ص) زنان را در جنگ به همراه برد تا زخمیان را مداواکنند، و از غنایم جنگ، سهمیهاى براى آنان قرار نداد ولى به عنوانبخشش و هبه، سهمى به آنان داد. استفاده از سهمیه غنایم به صورت مقرر، منوط به حضور مستقیم درصحنه نبرد است و این وظیفه مردان است، اما این مانع از آن نبود که پیامبراکرم(ص) از زحمات زنان در کمک به سربازان اسلام، قدردانى عملى کند. عنایت ویژهاى که اولیاى عظیمالشان اسلام بویژه پیامبر اکرم(ص)، بهارجگذارى مقام زن دارند شامل جنبههاى گوناگونى مىشود که در اینروایات به گوشههایى از آنها اشاره مىشود. روایتبعدى نیز مؤید همینامر است. مادر پاکدامن21. امام صادق(ع): طوبى لمن کانت امه عفیفة; (26) . خوشبخت کسى است که مادرش پاکدامن باشد. جلوهگاه صبر22. امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش: ان الله تبارک و تعالى جعل للمراة صبر عشرة رجال، فاذاحملت زادها قوة عشرة رجال اخرى; (27) . خداى تبارک و تعالى براى زن، صبر و تحمل ده مرد را قرار دادهاست و آنگاه که زن، باردار مىشود خداوند نیروى ده مرد دیگر را بهآن مىافزاید. پاداش مرزدارى و شهادت23. امیرالمؤمنین(ع): ذکر رسولالله(ص) الجهاد، فقالت امراة لرسولالله(ص): یارسولالله! فما للنساء من هذا شیء؟ فقال: بلى، للمراة ما بین حملها الى وضعها الى فطامها من الاجرکالمرابط فی سبیل الله، فان هلکت فیما بین ذلک کان لها مثلمنزلة الشهید; (28) . رسول خدا(ص) در باره جهاد سخن گفت. زنى به رسول خدا(ص) عرضکرد: اى رسول خدا! پس براى زنان از این جهاد بهرهاى نیست؟ فرمود: بلى; براى زن در فاصله باردارى تا وضع حمل و بعد از شیرگرفتن طفل، پاداشى همانند پاداش مجاهدى است که در مرز، در راهخدا به مرزبانى مشغول است، و اگر در این فاصله جان بدهد براى اوپاداشى همانند مقام و منزلتشهید خواهد بود. نکته قابل توجه آنکه، پیامبر(ص) پرورش طفل در دوران باردارى وبعد از آن را همانند مرزبانى از حدود و ثغور اسلامى شمرده است و جاندادن در آن میان را چون شهادت در راه خدا; چرا که او نیز وظیفه پرورشفرزندان اسلام و حفظ قدرت جامعه اسلامى در سایه وجود فرزندانىصالح را به عهده دارد و زن در این راه، ممکن است تا سر حد جان دادن نیزبه پیش رود. شیرمادر24. پیامبر اکرم(ص): لیس للصبی لبن خیر من لبن امه; (29) . براى فرزند، شیرى بهتر از شیر مادرش نیست. گرچه مفاد این سخن شریف، بیشتر ناظر به مصلحت فرزند است کهمناسبترین شیر براى او شیرمادر است، ولى مىتواند حاکى از احترام وتجلیلى باشد که اسلام براى مادر قایل است که فرزندش را خود شیر بدهد،و پدر نیز توجه داشته باشد که شیر مادر از هر غذاى دیگر، حتى از شیرمادران دیگر، مفیدتر است، و این خود یک نوع احساس نیاز به همسر رادر شوهر ایجاد خواهد نمود. روایتبعدى، فلسفه یکى از تفاوتهاى حقوقى میان زن و مرد رابیان مىکند. مرد در خدمت همسر25. حضرت رضا(ع) در بخشى از پاسخهاى خویش به پرسشهاىمحمد بنسنان در زمینه علل و فلسفه احکام نوشت: و علة اعطاء النساء نصف ما یعطى الرجل من المیراث، لانالمراة اذا تزوجت اخذت و الرجل یعطی فلذلک وفر علىالرجال، و علة اخرى فی اعطاء الذکر مثلی ما یعطى الانثى، لانالانثى فی عیال الذکر ان احتاجت و علیه ان یعولها و علیه نفقتهاو لیس على المراة ان تعول الرجل و لا تؤخذ بنفقته اذا احتاج،فوفر الله على الرجال لذلک و ذلک قول الله عز و جل:«الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بماانفقوا من اموالهم (30) »; (31) . علت پرداخت نصف مقدار میراث مردان به زنان، این است که زنهنگام ازدواج مىگیرد و مرد مىپردازد و لذا میراث براى مردانزیادتر شده است، علت دیگر پرداخت دو برابر سهم زن به مرد، ایناست که زن اگر نیاز داشته باشد تحتسرپرستى مرد است وسرپرستى و هزینه او بر عهده مرد است; در حالى که بر زن چنینوظیفهاى نیست که مرد را اداره کند و از او در صورتى که مرد نیازنیز داشته باشد خرجى گرفته نمىشود. پس بدین خاطر است که خداوند براى مرد سهم بیشترى قرار دادهاست، و این همان سخن خداوند عزوجل است که: «مردان سرپرست و عهدهدار زنانند، به خاطر آنچه که خداوندبعضى از آنان را بر بعضى دیگر برترى داده است و نیز به علتهزینههایى که مردان از اموال خویش مىپردازند.» روایات دیگرى نیز در این باره وجود دارد. (32) . پاسدارى ارزشها، صیانت جمال26. امیرالمؤمنین(ع): صیانة المراة انعم لحالها و ادوم لجمالها; (33) . صیانت و نگهدارى زن، به حالش مفیدتر و جمالش را پردوامتراست. زکات زیبایى27. امیرالمؤمنین(ع): زکاة الجمال، العفاف; (34) . زکات زیبایى و جمال، پاکدامنى است. رسم آزادگان28. امیرالمؤمنین(ع): ان الحیاء و العفة من خلائق الایمان و انهما لسجیة الاحرار وشیمة الابرار; (35) . همانا حیا و عفت، از آداب و صفات ایمان است، و آن دو از خلق وخوى آزادگان و رسم نیکان است. حیا و پاکدامنى، نشانه آزادگى و جوانمردى و لازمه ایمان است ومردان و زنان، همه نیازمند آنند ولى خداوند متعال به بانوان به خاطرساختار وجودى و جایگاهى که در جامعه دارند حیا و آزرم بیشترىعنایت فرموده است و از این جهت، مسؤولیتبیشترى را بر دوشمىکشند. حیا و عفتبراى همه امرى نیک و لازم است اما براى آنانلازمتر است. حیا نشانه آزادگى است و مردان و زنان آزاده آنانند کهپاکدامن و باحیا باشند، و اگر حریتبه معناى واقعى کلمه وجود داشتهباشد صفات نیکوى دیگر نیز وجود خواهد داشت. زنان و مردان مسلمان ومتعهد، آزادى را در صفاتى مىجویند که در روایتبعدى بر آنها تاکید شدهاست. حیا و آزادى29. امام صادق(ع): خمس خصال من لمتکن فیه خصلة منها فلیس فیه کثیر مستمتع،اولها: الوفاء، و الثانیة: التدبیر، و الثالثة: الحیاء، و الرابعة:حسن الخلق، و الخامسة - و هی تجمع هذه الخصال: - الحریة; (36) . پنجخصلت است که اگر کسى یکى از آنها را نیز نداشته باشد، در اوبهرهمندى چندانى نیست. اول از آنها وفادارى است. دوم، تدبیر;سوم، حیا، چهارم، حسن خلق، و پنجم که جامع این خصلتهاست،آزادگى است. خصلتهاى نیک30. امیرالمؤمنین(ع): خیار خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن والبخل. فاذا کانت المراة مزهوة لم تمکن من نفسها، و اذا کانتبخیلة حفظت مالها و مال بعلها، و اذا کانت جبانة فرقت من کلشیء یعرض لها; (37) . بهترین خصال زنان، بدترین خصلتهاى مردان است و آنها عبارتند از:کبر و ترس و بخل، زیرا زمانى که زن (در برابر بیگانه) متکبر وگردنفراز باشد خویش را رام نخواهد کرد، و آنگاه که بخیل باشدمال خود و شوهرش را حفظ خواهد نمود، و هنگامى که کمجراتبود [خطر نخواهد کرد و] از هر چیزى که براى او پیش آید نگرانخواهد شد و پرهیز خواهد نمود. از این روایتشریف، این اصل را باید استفاده کنیم که نباید به زن ومرد از نظر ساختار وجودى در پذیرش مسؤولیتها و وظایف در تمام ابعادبه یک دید نگاه شود بلکه چه بسا صفتى براى مرد به عنوان یک نقطهضعف و عیب محسوب شود ولى براى زن نقطهاى مثبت و امرى با ارزش بهشمار رود، همین خصلت ترس براى مردان به خاطر وظیفهاى که در حفظحقوق خود و خانواده و اجتماع دارند امرى ناپسند است اما زنان به خاطرمحدودیتهاى بیشترى که در دفاع از خود دارند و از طرف دیگر، بیشترمورد طمع و هجوم افکار ناپاکان قرار مىگیرند نیاز به احساس نگرانى وخطر گریزى و خوف مواجه شدن با زمینههاى هجوم و دستبرد به خویشرا دارند تا احتیاط بیشترى نموده و از افتادن در دامهایى که امکان گریزبراى آنان نیست مصون باشند، و این امر منافاتى با اداى مسؤولیتهاىاجتماعى ندارد. در زمینه بخل و تکبر نیز به همین بیان; البته تشخیصموارد مطلوبیت این صفات از موارد دیگر، کار مشکلى نیست. بیرون از خانه31. امام صادق(ع): لا ینبغی للمراة ان تجمر ثوبها اذا خرجت [من بیتها]; (38) . هنگامى که زن از خانهاش خارج مىشود سزاوار نیست که لباسش راخوشبو کند. از زن و مرد مسلمان، رعایت مسایل بسیارى به عنوان امور احتیاطىخواسته شده است، چرا که عدم توجه به آنها احتمال گرفتار آمدن به گناه یاارتکاب گناه بالاتر را افزایش مىدهد. این تذکرها، در حقیقت زنگخطرهایى است که هشیارى مرد و زن مسلمان را مىطلبد و بىتوجهى بهآنها و در واقع نزدیک شدن به دانههاى اطراف دام، خطر افتادن در آن را بهدنبال دارد. روایات بعدى نیز در همین موضوع قرار مىگیرد. بوى خوش براى بیگانه!32. پیامبر اکرم(ص): ایما امراة تطیبت لغیر زوجها لم تقبل منها صلاة حتى تغتسل منطیبها کغسلها من جنابتها; (39) . «هر زنى که خود را براى غیر شوهرش خوشبو کند هیچ نمازى از اوپذیرفته نمىشود تا همان گونه که به خاطر جنابت غسل مىکند،براى این بوى خوش نیز غسل کند. (40) . پوشش مناسب33. امیرالمؤمنین على(ع): کنت قاعدا فی البقیع مع رسول الله(ص) فی یوم دجن و مطر اذمرت امراة على حمار، فهوت ید الحمار فی وهدة فسقطت المراةفاعرض النبی(ص) بوجهه. قالوا: یا رسولالله! انها متسرولة. قال: اللهم اغفر للمتسرولات - ثلاثا. یا ایها الناس! اتخذواالسراویلات فانها من استر ثیابکم و حصنوا بها نساءکم اذاخرجن; (41) . در روزى تار و بارانى به همراه رسول خدا(ص) در بقیع نشسته بودمکه زنى سوار بر درازگوشى عبور کرد. ستحیوان، داخل گودالىافتاد و زن به زمین خورد. لذا پیامبر(ص) چهرهاش را برگرداند. عرض کردند: اى رسول خدا! آن زن شلوار پوشیده است. پیامبر اکرم(ص) سه بار گفت: «خدایا! زنانى که از شلوار استفادهمىکنند را مورد مغفرت قرار ده. [سپس فرمود: ] اى مردم! از شلواراستفاده کنید چرا که از پوشانندهترین لباسهاى شما است، و با آن،زنانتان را هنگامى که از خانه خارج مىشوند مصونیتبخشید». روشن است که ملاک، استفاده از لباسهایى است که تناسب بیشترى باحجاب و صیانتبانوان دارد، تحریکآمیز نیست و با عرف زنان باحجابهمخوانى بیشترى دارد. بنابراین، شامل هر نوع شلوار نمىشود. در همینخصوص، حدیثبعدى نیز مىتواند نشاندهنده ترغیب اسلام به حفظحدود و شؤون زن و مرد، و رعایت دوراندیشى و احتیاط باشد; البته اینهاهمه اقداماتى احتیاطى است که زمینه انحرافات احتمالى را از میانمىبرد. لباسهاى تحریکآمیز34. «سعیدة» و «منة» خواهران محمد بنابىعمیر: دخلنا على ابیعبدالله(ع) فقلنا: تعود المراة اخاها؟ قال: نعم. قلنا: تصافحه؟ قال: من وراء الثوب. قالت احداهما: ان اختی هذه تعود اخوتها. قال: اذا عدت اخوتک فلا تلبسی المصبغة; (42) . بر امام صادق(ع) وارد شدیم و عرض کردیم: آیا زن به دیدار برادرانشمىرود؟ فرمود: بلى. عرض کردیم: آیا به او دست مىدهد؟ فرمود: از پشت لباس. یکى از آن دو گفت: این خواهر من به دیدار برادرانش مىرود. فرمود: آنگاه که به دیدن برادرانت رفتى، لباس رنگارنگ [وتحریکآمیز] نپوش. در کوچه و خیابان35. امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص): لیس للنساء من سروات الطریق شیء، و لکنها تمشی فی جانبالحائط و الطریق; (43) . زنان از میان مسیر عبور نکنند، بلکه در کنار دیوار و راه حرکتکنند. بر جاى او ننشین!36. پیامبر اکرم(ص): اذا جلست المراة مجلسا فقامت عنه فلا یجلس فی مجلسها احدحتى یبرد; (44) . هنگامى که زن در جایى نشست، بعد از آنکه از آنجا برخاست کسىدر جاى او ننشیند تا اینکه گرمى آن از بین برود. حفظ حریم37 . پیامبر اکرم(ص): من کان یؤمن بالله و الیوم الآخر فلا یبیت فی موضع یسمعنفسه امراة لیست له بمحرمة; (45) . کسى که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، در جاى خلوتى که زنىنامحرم، صداى نفس او را مىشنود، نماند. به شش سالگى که رسید38. امام صادق(ع): اذا بلغت الجاریة ستسنین فلا ینبغی لک ان تقبلها; (46) . وقتى که دختر به سن شش سالگى رسید سزاوار نیست که او راببوسى. روایات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد و از آنها استفاده مىشودکه نامحرم نباید دخترى که به سن شش سالگى رسیده است را ببوسد.چنان که بر دوش گرفتن و در دامن نشاندن آنان نیز، براى افراد بیگانهنکوهش شده است. نگاه به بیگانه39. پیامبر اکرم(ص): اشتد غضب الله على امراة ذات بعل ملات عینها من غیر زوجها او غیر ذی محرم منها، فانها ان فعلت ذلک احبط الله عز و جل کل عمل عملته. فان اوطات فراشه غیره کان حقاعلى الله ان یحرقها بالنار بعد ان یعذبها فی قبره; (47) . خشم خداوند بر آن زن شوهردارى که دیدهاش را به غیر همسرش یانامحرمى بدوزد شدید است، چرا که اگر چنین کند خداوند همهاعمالى را که انجام داده استبىنتیجه خواهد گذاشت، و اگربیگانهاى را به بستر شوهرش راه دهد، بر خداوند است که او راعلاوه بر عذاب کردن در قبر، با آتش بسوزاند. اى غیرتمندان!40. امام صادق(ع) به نقل از امیرالمؤمنین(ع): یا اهل العراق! نبئت ان نساءکم یدافعن الرجال فی الطریق، اماتستحون؟ اى اهل عراق باخبر شدم که زنان شما در راه با مردان برخوردمىکنند، آیا شرم نمىکنید؟ مرحوم کلینى مىگوید: در حدیث دیگرى آمده است که حضرتفرمود: اما تستحیون و لا تغارون؟! نساءکم یخرجن الى الاسواق ویزاحمن العلوج; (48) . آیا حیا نمىکنید و به غیرت نمىآیید؟! زنانتان به بازارها وفروشگاهها مىروند و با افراد بى ایمان و لاابالى برخورد مىکنند؟ پىنوشتها: 1) مستدرک الوسائل، ج15، ص116. 2) همان، ص111. 3) وسائل الشیعه، ج15، ص100. 4) همان، ص104. 5) من لا یحضره الفقیه، ج3، ص482، و وسائل الشیعه، ج15، ص105. 6) من لا یحضره الفقیه، ج3، ص481. 7) وسائل الشیعه، ج15، ص102. 8) سوره نساء(4)، آیه11. 9) وسائل الشیعه، ج15، ص101. 10) سوره شورى (42)، آیه 49، «به هر کس بخواهد دخترانى مىبخشد و به هر کس بخواهد فرزندانپسر مىبخشد». 11) وسائل الشیعه، ج15، ص102. 12) سوره احزاب (33)، آیه 35. 13) مجمع البیان، ج8، ص358. 14) وسائل الشیعه، ج14، ص123. 15) بحارالانوار، ج103، ص228. 16) کافى، ج5، ص320. 17) وسایل الشیعه، ج14، ص11. 18) من لایحضره الفقیه، ج3، ص468. 19) همان، ص149. 20) همان، ص145. و نیز به همین مضمون: مستدرک الوسایل، ج14، ص273. 21) همان، ص121. 22) مستدرک الوسایل، ج14، ص251 و نیز ص253. 23) از جمله: وسایل الشیعه، ج14، صص 121 - 122. 24) میزان الحکمة، ج9، ص97. 25) بحارالانوار، ج19، ص184. 26) همان، ج 5، ص 285. 27) همان، ج 103، ص 241. 28) من لا یحضره الفقیه، ج3، ص561. 29) بحارالانوار، ج103، ص323. 30) سوره نساء(4)، آیه 34. 31) علل الشرایع، ص570. 32) نک: علل الشرایع، ص570 - 571. 33) مستدرک الوسایل، ج 14، ص 255. 34) همان. 35) غرر الحکم و درر الکلم ترجمه و شرح خوانسارى، ج2، ص584. 36) بحارالانوار، ج74، ص175. 37) نهجالبلاغه، ص509، حکمت 234. 38) کافى،ج5، ص519; من لا یحضره الفقیه، ج3، ص440. 39) من لا یحضره الفقیه، ج3، ص440; کافى، ج5، ص507. 40) تشبیه در اینجا مىتواند ناظر به اصل لزوم این کار باشد. چه اینکه مىتواند مربوط به تشابه درشستن تمام بدن باشد. نک: مرآة العقول، ج20، ص319. 41) تنبیه الخواطر، ج2، ص78; مستدرک الوسائل، ج3، ص243. 42) وسائل الشیعه، ج14، ص152. 43) همان، ص132. 44) من لا یحضره الفقیه، ج3، ص467. 45) تنبیه الخواطر، ج2، ص91. 46) وسائل الشیعه، ج14، ص171. 47) همان، ص172. 48) همان، ص176.
|